دوستان را جدا کند زهرا(س)... :: ..|اُمّ‌الأســـماء|..

..|اُمّ‌الأســـماء|..

[ گــر نگــاهـے به مـا کنــد زهـرا .. درد هـا را دوا کنـد زهـرا ]

..|اُمّ‌الأســـماء|..

[ گــر نگــاهـے به مـا کنــد زهـرا .. درد هـا را دوا کنـد زهـرا ]

..|اُمّ‌الأســـماء|..

شــب تــاریک کنار تو به سر می آید
نام زهــرا به تو بانــو چقـــدر می آید

آبرو یافته هر کس به تو نزدیک شده است
خارهــم پیــش شـــما گل به نظر می آید

و نبـوت به دو تا معـجزه آوردن نیـست
از کنـیزان تـو هـــم معــجزه بر می آید

به کســی دم نزد اما پدرت میـــدانست
وحی از گوشه ی چشمان تو در می آید

پای یــک خــط تعالیــم تو بانو والله
عمر صد مرجع تقلیدبه سر می آید

مــانده ام تو اگـر از عرش بیــایی پایین
چه بلایــی به ســر اهل هنـر می آید

مانده ام لحظه ی پیچیدن عطر تو به شهر
ملــک المــوت پــی چنـــد نفــــر می آیـد

طبقه بندی موضوعی

دوستان را جدا کند زهرا(س)...

دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۱۴ ب.ظ

زمین مانند کوره ای داغ مجالی برای ایستادن نمی داد.

هر کس به فکر خود بود و سرانجام اش، در اندیشه که پناهی بیابد و از آن هول عظیم به آن پناه برد؛

نه مادران را کاری به فرزندان بود و نه دوستی به دنبال دوست.

ناگاه صدای بلندی در صحنه محشر پیچید، همه شنیدند و مبهوت ماندند…

چشمان خود را فروبندید تا فاطمه دختر محمد گذر کند!


در آن هیاهو می خواستم فریاد کشم، فریاد برآورم که ای مادر!…


این گروه در دنیا بر غربت شما گریسته اند؛


اینان چشمان خود را پراز اشک بر مظلومیت شما کرده بودند؛


اینان دشمنان شما و کسانی را که بر شما ظلم کردند، به دل دشمن می داشتند؛


اینان قلوب خود را از دوستی شما و فرزندانتان پرکرده بودند؛


اینان خانه هایشان را محل پرورش کودکانی با محبت شما قرار داده بودند؛


اینان به فرزندان خود بغض دشمنان شما را آموخته بودند؛


اینان در تندباد مصلحت اندیشی ها و نظریه های رنگارنگ، آنی در نشر مظلومیت شما تزلزل نیافته بودند؛


اینان در هجوم تبلیغات دزدان عقیده بر مرام دوستی شما باقی مانده بودند؛


مادر! حال چگونه می توانند از دیدن عزّ و جلال شما دیده فروشویند؟


اینک زمان آن رسیده که پس از قرون و اعصار سرخوردگی، شکوه شما را به تماشا نشینند؛


اکنون می خواهند سربلندی خود را که ریشه در قرب الهی شما دارد، به عالمیان بنمایند.


تصاویر-متحرک-شهادت-حضرت-فاطمه_Shabhayetanhayi.ir


شایدکسی درگوشم خواند:اندکی صبر کن!


تماشای این همه جلالت، ظرفی بیش ازتحمل شمایان می طلبد.


کاروان او گذشت و در سایه عرش خدا توقف کرد…


محشریان شنیدند که بضعه رسول دست به دعا برداشت که خدایا! حسن و حسین ام را به من بنمایان!


نه قلم را یارای به تصویر  کشیدن آن صحنه است و نه زبان را توان بازگو کردن که چه محشری بود دیدار مادر و فرزندان.


آن گاه از جانب پروردگار عالمیان ندا آمد:


ای فاطمه! بخواه از من، که هر چه امروز بخواهی نثار قدمت می کنم


… و او گفت: خدایا! شیعیانم


فدای تو مادر که با چنان عطوفتی به یاد دوستدارانت هستی


خطاب شد: همه را بخشیدم، حاجتی دیگر بخواه


… باز گفت: خدایا! شیعیان فرزندانم


خطاب شد: همه را بخشیدم


آن قدر او خواست و خدا آن قدر عطا کرد که دیگر جز سیه رویان تیره بخت و دوست داران ستم و بدعت، کسی باقی نماند؛


همانان که در دنیا دنباله روی سقیفه را برگزیدند،


چشمان شان را به روی ستم هایی که بر شما رفت بستند و هر روز نوایی ساز کردند که شهادت ات افسانه است، تو برای دنیا با سقیفه نشینان به جنگ برخاستی و ….


و آن وقت معلوم خواهد شد که نه مظلومیت شما قابل رد کردن است و نه شهادتتان انکار شدنی …

۹۵/۰۲/۱۳ موافقین ۳ مخالفین ۰
یافاطمه ....

نظرات  (۶)

خیلی خوب بود عزیز
سپاس از حسن انتخابتون.
پاسخ:
خیلی ممنون از حضورتون 
سپاس از نگاه زیباتون دوست گرامی
:)
۱۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۲۵ سیّد محمّد جعاوله
احسنت
پاسخ:
ممنونم ...
۱۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۳۷ ❤منتـــظر المـهـدی❤
یا فاطمه إغیثینی...
پاسخ:
:)))
به به احسنت
پاسخ:
ممنون دوست گرامی 
:)
سلام عزیزم
چطوری بانوی خوب؟

پاسخ:
سلام بانوی مهربون 
شکرخدا خانومی :)


یازهرا


پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی